کد مطلب:245486 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:248

روی کار آمدن معتصم و شهادت امام جواد
مأمون در هفده رجب سال 218 هـ . ق از دنیا رفت، برادرش معتصم به جای او بر مسند خلافت نشست، نام معتصم، محمد و به قولی ابراهیم بود، معتصم كه همانند سایر طاغوت ها می خواست همه ی مردم دربست همچون برده ی او باشند و شخص دیگری دارای شخصیت و پیرو نباشد، تصمیم گرفت امام جواد (ع) را كه در مدینه دارای شخصیت و مقام بود، به بغداد احضار كند، سرانجام روز 28 محرم سال 220 هـ . ق امام جواد با همسرش به بغداد آمدند.



[ صفحه 132]



در این ایام ام الفضل همسر امام جواد (ع) با برادرش جعفر بن مأمون و عمویش معتصم، همدست شدند، و توطئه ی قتل امام جواد (ع) را طرح كردند، و چنین تصمیم گرفته شد كه ام الفضل آن حضرت را با زهر مسموم كند. [1] .

معتصم و جعفر، برای اینكه مبادا خلافت از بنی عباس به علویین منتقل گردد، به ام الفضل تلقین كردند، و به او گفتند: تو دختر و برادرزاده ی خلیفه هستی و احترامت بر همه كس لازم است، ولی محمد بن علی (امام جواد) مادر امام هادی را بر تو مقدم می دارد... همین امور باعث شد كه ام الفضل تهییج شد و تصمیم گرفت شوهرش را مسموم نماید. [2] .

معتصم و جعفر سمی را در انگور رازقی تزریق كردند و برای ام الفضل فرستادند، ام الفضل نیز آن را در میان كاسه ای گذاشت و جلو همسر جوانش امام جواد (ع) نهاد و از آن انگور توصیف بسیار نمود و سرانجام امام جواد (ع) از آن انگور خورد، طوی نكشید كه آن حضرت آثار سم را در جگر خود احساس نمود و كم كم درد شدید بر او عارض گردید و موجب رنج و ناراحتی سخت امام جواد (ع) شد.

در همان حال ام الفضل پشیمان شده و گریه می كرد، حضرت به او فرمود: چرا گریه می كنی؟ اكنون كه مرا كشتی گریه ی تو سودی ندارد، این را بدان كه به خاطر این خیانتی كه كردی چنان به دردی مبتلا می شوی كه هرگز علاج ندارد، و چنان به فقر و تنگدستی مبتلا گردی كه جبران پذیر نباشد.

بر اثر نفرین آن حضرت، در مخفی ترین اعضای ام الفضل دردی پدیدار گردید،



[ صفحه 133]



همه ی اموالش را در راه معالجه ی آن مصرف كرد ولی سودی نبخشید و با نكبت بارترین شكل به هلاكت رسید، و برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاه افتاد و جسد بی جانش را از چاه بیرون آوردند. [3] .

در روایت دیگر آمده: معتصم برای عبدالملك زیات (یكی از وزراء خود) نوشت، حضرت جواد (ع) و ام الفضل را به بغداد نزد من بفرست، او آنها را به بغداد فرستاد، معتصم از آنها استقبال گرم كرد و هدایائی برای آنها برد و آنها را به مهمانی های باشكوهی دعوت می كرد، سپس شربت ترش و شیرینی درست كرد كه قبلا آن را زهرآلود كرده بود، و آن را همراه برف خدمت آن حضرت فرستاد، و سر شیشه را مهر كرد و به غلام خود داد و گفت: نزد حضرت جواد (ع) ببر و به او بگو اگر برف آب شود، طعم آن زایل می گردد و آن حضرت را الزام كن تا از این شربت بخورد.

غلام نزد حضرت جواد (ع) آمد و گفت: خلیفه از شیرینی كه برای او آورده اند، سهم شما را فرستاده و گفت تا برف آن آب نشده تناول كنید.

امام آن شربت را نوشید و مسموم گردید.

و چگونگی شهادت آن حضرت توسط ام الفضل را به گونه ی دیگر نیز نقل كرده اند [4] .

آری آن امام بزرگوار در جوانی در حالی كه 25 بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود این گونه مظلومانه به شهادت رسید، او نیز مانند پدرش مهمان و در دیار



[ صفحه 134]



غربت بود، به راستی عجیب مهمان نوازی كردند.



عروه ی دین منقسم از ستم معتصم

عاقر قوم ثمود ثانی شداد عاد



ریخت به كامش ز قهر، شربت سوزنده زهر

كه تلخ شد كام دهر و حلوه لا یعاد



ز زهر جانسوزتر، ز تیر دل دوزتر

همدمی ام فضل، طعنه ی بنت الفساد



به غربت ار درگذشت من نكنم سرگذشت

كه آبش از سر گذشت ز ظلم اهل عناد [5] .


[1] كامل ابن اثير ج 5 ص 238.

[2] جريان ديگري در مورد حسادت معتصم، و فرمان او به يكي از منشيان وزيرانش، و مسموم شدن امام جواد (ع) توسط آن منشي در منتخب التواريخ ص 744 نقل شده است.

[3] انوار البهيه محدث قمي ص 297- 298- اعيان الشيعه ج 2 ص 36.

[4] مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 384 - 391.

[5] ديوان كمپاني ص 305.